English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2391 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Just as well you didnt come . U همان بهتر که نیامدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
same U یکنواخت همان چیز همان کار همان شخص
outsold U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsell U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outselling U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsells U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
No sooner was he gone than he was kI'lled . U رفتن همان ( همانا ) وکشته شدن همان
It is the same pottage and the same bowl. <proverb> U همان آش است و همان کاسه .
synchronous U فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
same U همان چیز همان
so much the better U چه بهتر
better U بهتر
all the better U چه بهتر
the more better the best U بهتر
so much the better for me U بهتر من
better than U بهتر از
to change to the better U بهتر شدن
the best of all U از همه بهتر
ameliorate U بهتر کردن
above rubies U بهتر از یاقوت
The more the better . U هر چه بیشتر بهتر
modifies U بهتر کردن
ameliorated U بهتر کردن
modify U بهتر کردن
modifying U بهتر کردن
ameliorating U بهتر کردن
might as well <idiom> U ترجیحا بهتر
on the mend <idiom> U بهتر شدن
amelioration U بهتر شدن
ameliorative U بهتر شونده
So much the better. U دیگه بهتر
ameliorates U بهتر کردن
meliorative U بهتر شونده
ameliorator U بهتر کننده
cote U بهتر بودن از
preferably U بطور بهتر
meliorate U بهتر شدن
identic U همان
this same U همان
idem U همان
very U همان
thingummy U همان
same U همان
selfsame U همان
identical U همان
enhances U بهتر یا واضح تر کردن
to get back on one's feet U بهتر شدن [از بیماری]
An ounce of prevention is worth a pound of cure. [Benjamin Franklin] <proverb> U پیشگیری بهتر از درمانه.
out act U بهتر انجام دادن از
outplay U بازی بهتر از حریف
it would be preferble to U بهتر خواهد بود
enhance U بهتر یا واضح تر کردن
enhanced U بهتر یا واضح تر کردن
it was no better U هیچ بهتر نبود
enhancing U بهتر یا واضح تر کردن
more the merrier <idiom> U هرچی بیشتر بهتر
ammunition modification U بهتر سازی مهمات
modification U بهتر کردن مدل
tea is preferable to water U چایی از اب بهتر است
An ounce of prevention is worth a pound of cure. <proverb> U پیشگیری بهتر از درمانه.
the better plan is to U بهتر این است که .....
he works better U او بهتر کار میکند
I feel it is appropriate ... U به نظر من بهتر است که ...
An ounce of prevention is better than a pound of cure. <proverb> U پیشگیری بهتر از درمانه.
of that ilk U دارای همان جا
that once U همان یک بار
nothing short of U عینا همان
s.c U همان پرونده
equally <adv.> U به همان طریق
i went on the instant U در همان ان رفتم
accordingly U از همان قرار
i went that instant U در همان ان رفتم
very U همان همین
selfsame U درست همان
instatu quo U در همان حال
s.c U همان دعوی
it is the same thing U همان است
for that matter <idiom> U به همان علت
therabout U در همان نزدیکی
the reinbefore U همان سندیاقرارداد
of that ilk U اهل همان جا
one U یکی از همان
self-same U همان خود
same U همان کار
same U همان جور
just as well <adv.> U همان مقدار
just as well <adv.> U به همان طریق
equally <adv.> U همان مقدار
at the very beginning U از همان اولش
ones U یکی از همان
self same U همان خود
of the same kind U از همان نوع
This photo does not do you justice. U خودتان از عکستان بهتر هستید
rounding U ایجاد یک حرف با فاهر بهتر
i should p stay at home U بهتر است در خانه بمانم
hardening and temper U بهتر کردن تشویه ی فولاد
i know you better than he U من شما را بهتر میشناسم تااو
Do you have anything better? U آیا چیزی بهتر دارید؟
Better late then never. <proverb> U تاخیر بهتر از هرگز است .
it peels better U بهتر پوست ان کنده میشود
surpassed U بهتر بودن از تفوق جستن
surpasses U بهتر بودن از تفوق جستن
ameliorate U بهتر شدن بهبودی یافتن
rounding U ایجاد دید بهتر در گرافیک
ameliorated U بهتر شدن بهبودی یافتن
ameliorates U بهتر شدن بهبودی یافتن
amend U بهتر کردن بهبودی یافتن
ameliorating U بهتر شدن بهبودی یافتن
to get back on one's feet U وضعیت خود را بهتر کردن
It is better to know each others mind than to know each others language. <proverb> U همدلى از همزبانى بهتر است .
amending U بهتر کردن بهبودی یافتن
amended U بهتر کردن بهبودی یافتن
surpass U بهتر بودن از تفوق جستن
It comes to the same thing . U باز هم همان ؟ یشود
quasi- U مشابه یا تقریباگ همان
ones U عین همان یکی
one U عین همان یکی
even U دارای همان تاریخ
idem U همان نویسنده در همانجا
it is much the same U تقریبا همان است
He would never retract . U هر چه بگوید همان است
She promised to bring it but never did . U همان آوردنی که بیاورد !
In the ( same ) usual place. U در همان جای همیشگه
we are in the same way U ما هم همان حال را داریم
of even date U دارای همان تاریخ
hole shot U شکست دادن حریف با شروع بهتر
hole job U شکست دادن حریف با شروع بهتر
Better do it than wish it done. <proverb> U شروع عمل بهتر از آرزوى انجام آن.
you ought to know better U شما باید بهتر از این بدانید
I know best where my interests lie. U صلاح کارم را خودم بهتر می دانم
think better of <idiom> U رسیدگی دوباره به چیزی وتصمیمگیری بهتر
She has known better days in her youth . U معلومه که در جوانی وضعش بهتر بوده
follow up <idiom> U بهتر کردن کار با تلاش بیشتر
What wI'll be woll be. U هر چقدر قسمت با شد همان می شود
about as high U تقریبا` همان اندازه بلند
step jump U پرش و برگشت روی همان پا
What so ever a man soweth ,that shall he also reap. <proverb> U هر چه بکارى ,همان درو مى کنى .
lighter shade U از همان رنگ ولی روشن تر
Do you have a room with a better view? U آیا اتاقی با چشم انداز بهتر دارید؟
He is the best physician as physicians go. U نسبت به سایر پزشکان از همه بهتر است
outshoot U تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
adjustments U تغییر جزئی در چیزی تا بهتر کار کند
adjustment U تغییر جزئی در چیزی تا بهتر کار کند
Better late than never. <proverb> U دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
soil improvement U بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
Better late than never! <proverb> U دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است!
Are you feeling any better? U آیا حال شما کمی بهتر است؟
equivalent U همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
equivalents U همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
synchronous U آنچه همان با دیگری اجرا شود.
thereinbefore U در سطور قبل همان قرارداد قبلا"
isomeric U متشابه الترکیب دارای همان اجزا
i wrote as neatly as he did U من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
go-getter <idiom> U شخصی کار میکند برایبدست آوردن موقعیتی بهتر
carbonet hardness U درجه سختی آب و عاملی جهت تعیین رنگرزی بهتر
You're improving. <idiom> U دارید بهتر می شوید [در انجام کارتان] [اصطلاح روزمره]
Better to go to bed supperless than to rise in debt. <proverb> U گرسنه خوابیدن بهتر است تا در قرض بیدار شدن.
one two U تظاهر شمشیربازبه دفاع و حمله در همان مسیر
This is just what I want . This is the very thing I want . U این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final . U همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
This is the very thing I wanted. U این همان چیزی است که دلم می خواست
what you see is what you get U انچه می بینید همان است که بدست می اورید
echo U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoed U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoes U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoing U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
abs U پیشوندیست لاتینی که همان پیشوند ab میباشد و بمعنی
times U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
per U همان طور که در الگو نشان داده شده
timed U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
time U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
ipsilateral U قرار گرفته و یا فاهرشده روی همان سمت بدن
times U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
European rose U طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
timed U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
positive U که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد
constants U فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
constant U فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
democratic network U شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
loop jump U پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
time U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
quick kick U کوشش در ضربه زدن با پا درضمن پاس برای کسب موقعیت بهتر
sight window U بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
real time U عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
production missile U موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
busman's holiday U تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
synchronous U سیستمی که در آن تمام وسایل با سیگنال ساعت اصلی همان هستند
exception U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
counter jump U پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
exceptions U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
landgrave U لقب برخی از شاهزادگان المانی کنت زمین همان است
adjust U تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
adjusting U تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
adjusts U تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
real time U زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود.
synchronous U حالت سیستمم که عملیات و رویدادها با سیگنال ساعت همان شده است
bear U تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
bears U تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
synchronous U شبکهای که تمام اتصالات آن با یک سیگنال زمان بندی همان شده است
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1 if there's any justice
1Evolution
1pedal pamping
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1to as
1she kept the polite small talk going.
1i was rebelling now
1 no!i am not,repeat not,going back to my father to ask for money
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com